ای ستاره ای ستاره غریب
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمیرسد
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمرسد
باز هم صدا میکنم اما انگار خبری نیست ،
از صدای مرده ای هم ردپایی نیست
دلم مخواهد بدانم آیا صدای مرا میشنود؟
آیا او میداند که با من چه کرده است؟
آه خدایا سخن بسیار است و تو همچنان خموش
میپرسم جواب نمیدهی!
کفر میگویم تلافی میکنی!
به دیگران کمک میکنم محتاجم میکنی !
به خود لعنت میفرستم به من میخندی!
از تو شکایت میکنم به درد مبتلایم میکنی!
دیگرنمیدانم با تو باید چکار کرد !
با تو فهر میکنم به من لج میکنی و اوضاع بدتر میشود!
هر سازی که زدی من رقصیده ام
اما انگار باز هم صدایی نیست
صدایی نیست الا پت پت رنجور شمعی در جوار مرگ
ملول و با سحر نزدیک و دستش گرم کار مرگ
ببخشید... امروز خیلی پرحرفی کردم...
ده تا از پستهات رو علی رغم اینکه دلم میخواست٬ نخوندم...
گذاشتم برای بعد... حیفِ یه دفعه! دوست دارم لقمه لقمه و آروم بخونم...
فردا برمیگردم...
ممنون.